آیا عاشق داستان های مصور هستین؟

آیا از فکر کردن به دنیاهای موازی لذت میبرین؟

دبیلو  انتخاب مناسبیه.

میپرسین برای چی؟

 

چون دبیلو تلفیق هیجان و معما و کمی اکشنه. تلفیق هنر و نویسندگیه.  و صد البته عشق، که همیشه توی هر داستانی با ژانر رومنس، در قالب همون شاهزاده ای ظاهر میشه که گاهی وقتها پیاده وگاهی سوار بر اسب سفید، توی قلب شخصیت اصلی نفوذ میکنه تا بتونه اون رو به موفقیت برسونه.

دبلیو داستان دوتا دنیای موازیه. دنیایی که ما توی اون زندگی میکنیم و دنیایی که " اوه سونگ مو " خالق پرطرفدار ترین وبتون کره " w " اون رو به وجود آورده. و داستان از جایی شروع میشه که دختر این نویسنده وارد دنیای وبتون میشه و بین این دو دنیا، سفر میکنه. 

موقع تماشا کردنش شاید گیج بشین، شاید از سرد بودن " کانگ چول " قهرمان وبتون دلخور بشین و شاید احساس کنین که " یون جو " بیش اندازه داره به یه شخصیت وبتونی اهمیت میده اما هیچ کدوم از این موارد شما رو اونقدر دلسرد نمیکنه و حتی باعث میشه که نتونین از نگاه کردن بی وقفه اپیزودهاش دست بکشین. 

بحث دنیاهای موازی همیشه برای خود من جذاب بوده. کمااینکه شاید برای شما هم باشه. اما نکته ای که میخوام بگم بیشتر شامل حال اونهایی میشه که دستی به قلم دارن و شاید داستان نویسی  رو تجربه کردن.

وقتی سریال رو میدیدم، مدام توی ذهنم این نکته تداعی میشد که نکنه اون دنیایی که توی خیال خودم ساختم، حقیقت پیدا کرده باشه. و به این فکر کردم که چطور میشه برای نقش اول داستانت مدام درد و غم و رنج ببافی و اون رو دور گردنش بندازی. و از اونجایی که تو راهبر نقش های داستانت هستی، اجازه ندی تا اون شخص، شال گردنش رو باز کنه. برعکس این قضیه هم صدق میکنه. مسئولیت نویسنده ها، اگه از دیدگاهی که توی سریال بهش پرداخته شده مورد بررسی قرار بگیره میتونه دیوونه کننده باشه حقیقتا.

جون گرفتن شخصیتی که خودت ساختی و حالا پا به دنیای تو میذاره، دلیل من برای دیدن دبلیو بود.

برای منی که شکل گرفتن یه شخصیت و هدایت کردن زندگیش رو تجربه کرده بودم، دبلیو یه فرصت دوباره بود تا به مسئولیتم جور تازه ای نگاه کنم.

 

 

 


+ و به نظرم قشنگ ترین ost این سریال میتونه به ترک زیر متعلق باشه.

 

دریافت
 


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها